شنیدهایم افرادی که از عزت نفس بالا برخوردارند و خود را همانگونه که هستند پذیرفتهاند، نسبت به افرادی که این پذیرش را ندارند، از میزان موفقیت بالاتری برخوردار هستند. در مورد عزت نفس، زیاد خواندهاید. عزت نفس، زیربنای رشد درونی و رضایت عمیق از زندگی است. افراد با عزت نفس، هرچقدر هم مشکلات بیرونی و محیطی داشته باشند، کم نمیآورند. عزت نفس را احترام به خود یا خود ارزشمندی نامیدهاند. اما یک تعریف متفاوت از عزت نفس این است: من ارزشمند و توانمند هستم و همه موجودات و انسانها نیز ارزشمند هستند و همه ما حق تلاش برای زندگی بهتر را داریم.
اینکه چرا عزت نفس پایین است به عوامل بسیار زیادی ارتباط دارد. اجازه بدهید چند مثال در این زمینه بزنم. اگر در کودکی توسط معلم یا اشخاص مهم زندگی، تحقیر شده باشیم و یا تحقیر دیگران را دیده باشیم کافی است که حس خود ارزشمندی و یا دگر ارزشمندی را تا حد قابلتوجهی از دست بدهیم. اگر در محیطی رشد کرده باشیم که دائماً در حال نقد شدن و مورد قضاوت واقع شدن باشیم، عزت نفس ما کاهش پیدا میکند. اگر احساس کنیم که ما قطعه مهمی در پازل دنیا نیستیم و ارزش خاصی نداریم، نشان میدهد که مشکل عزت نفس وجود دارد. اگر خودمان را کم به شمار بیاوریم، نشان دهنده عزت نفس پایین است. و… مثالهایی از این دست زیاد است. ضمن اینکه نباید گذشتهنگر به موضوع نگاه کنیم و بهترین کار این است که با رویکرد آینده نگر، تصمیم بگیریم که سلامت روانمان را افزایش بدهیم.
ممکن است عزت نفس پایین شما در زمان حال، به خاطر اتفاقاتی باشد که در زمان کودکی و نوجوانیتان رخ دادهاند؛ اما در هر سنی که باشید میتوانید رشد کنید و راههای جدیدی برای شناخت خودتان پیدا کنید.» راههای افزایش عزت نفس در ادامه راهکارهایی برای همین موضوع قرار داده شده است.
شاید کمی شعاری به نظر برسد اما واقعیت این است که تا وقتی باورهای منفی و محدودکننده در ذهن شما جای دارد، عزتنفستان مجال رشد پیدا نخواهد کرد. دکتر ویلیامز، متخصص رواندرمانی میگوید: «شما باید باورهایتان را بررسی کنید. آنگاه به طور فعال شروع کنید به جمعآوری و نوشتن شواهدی که آنها را نقض میکند.» شناسایی اندیشههای منفیای را که دربارهی خودتان دارید، یاد بگیرید. مثلاً، ممکن است به خودتان بگویید که «زیادی احمق» هستید یا اینکه «هیچکس به شما اهمیت نمیدهد». دکتر ویلیامز پیشنهاد میدهد که این افکار منفی را شناسایی کرده و آنها را روی یک تکه کاغذ یا یک دفتر خاطرات یادداشت کنید و از خودتان بپرسید که این افکار منفی از چه زمانی پیدا شده است. سپس، شروع به یادداشت شواهدی کنید که این باورهای منفی را به چالش میکشند. «من در حل سودوکو مهارت زیادی دارم.» یا «خواهرم هفتهای یک بار تلفن میزند تا با هم حرف بزنیم.» همچنین سایر چیزهای مثبتی را که دربارهی خودتان میدانید، بنویسید. مثلاً «من آدم باملاحظهای هستم» یا «آشپزی من عالی است» یا «دیگران به من اعتماد دارند». هدفتان این باشد که لااقل مورد در فهرستتان یادداشت کنید و به طور منظم موارد دیگر را به آن اضافه کنید. سپس این فهرست را جایی قرار دهید که بتوانید آن را ببینید. با این کار میتوانید به یاد بیاورید که چقدر خوبید!
همه ما بالاخره در موضوعی دانش یا مهارت داریم. حالا این موضوع میتواند آشپزی باشد یا خوانندگی یا حل جدول و معما یا حتی توانایی دوست شدن با دیگران. همه ما دوست داریم کارهایی را که در آنها مهارت داریم، انجام دهیم تا حال و حوصلهمان سر جا بیاید. اگر افرادی را میشناسید که بودن با آنها حالتان را میگیرد و باعث میشود حس بدی پیدا کنید، سعی کنید زمان کمتری را در کنارشان بگذرانید یا حتی به آنها بگویید که درباره حرفها یا رفتارهایشان چه احساسی دارید.
قاطع بودن به این معنا است که به نظرات و نیازهای دیگران احترام بگذارید و از آنها نیز همین توقع را داشته باشید. یکی از راههای این کار این است که به رفتار افرادی که قاطعانه عمل میکنند، نگاه کنید و کارهای آنها را تکرار کنید. فایدهای ندارد که یکباره بگویید «من میخواهم لانس آرمسترانگ، قهرمان دوچرخه سواری جهان باشم، اما شاید بتوانید دوچرخهتان را از انباری بیرون بیاورید و بعد از مدتها دوباره کمی دوچرخهسواری کنید.» افرادی با عزت نفس پایین اغلب احساس میکنند که مجبورند همیشه به دیگران بگویند «بله»، حتی وقتهایی که واقعاً تمایلی به این کار ندارند. خطرات این کار آن است که میتواند شما را به فردی تحت فشار، بیمیل، خشمگین و افسرده تبدیل کند. منبع: وبلاگ اعتماد به نفس و انگیزه
آهنگ مورد نظر خود را پخش کنید.